درد بی پزشکی!

کمبود پزشک متخصص این روزها به یکی از چالشهای جدی نظام سلامت تبدیل شده و زنگ هشدار را به صدا در آورده است.
تحریریه پارسینه: کمبود پزشک متخصص این روزها به یکی از چالشهای جدی نظام سلامت تبدیل شده و زنگ هشدار را به صدا در آورده است. بسیاری از متولیان حوزه درمان نسبت به کمبود پزشک متخصص در دو سه سال اخیر، هشدار دادند و از عدم رغبت افراد به ورود به رشتههای تخصصی سخن به میان آوردند. حالا، اما این مساله دوباره مورد توجه قرار گرفته است. این مساله همچنین باعث شده تا به تازگی جمعی از تشکلهای دانشجویی در اعتراض به کمبود پزشکان متخصص و فوت بانوی باردار و جنین ۹ ماههاش در پلدختر به رئیس جمهور نامهای بنویسند و به این مساله واکنش نشان دهند: «متأسفانه هفته گذشته، فاجعهای دردناک در شهرستان پلدختر استان لرستان رقم خورد که وجدان عمومی مردم این منطقه را جریحهدار کرد؛ بانویی باردار، به همراه جنین 9 ماههاش، تنها به دلیل فقدان پزشک متخصص جان خود را از دست داد. این تراژدی تلخ در حالی رخ داد که تنها شش ماه پیش، نوزادی دیگر در همین شهرستان به دلیل نبود متخصص بیهوشی، قربانی همین بیتدبیریها شده بود. این حوادث تأسفبار، نشان از یک بحران عمیق و مزمن در نظام سلامت کشور دارد که متأسفانه با بیتفاوتی و سکوت مسئولان مربوطه همراه شده است. بر اساس قانون اساسی، برخورداری از خدمات پزشکی حق بدیهی و غیرقابل انکار هر ایرانی است؛ با این حال، امروز در بسیاری از نقاط کشور، از جمله پلدختر، مردم از حداقل امکانات تخصصی درمانی محروماند. این نه فقط یک کاستی، بلکه ظلمی آشکار در حق مردمی است که سالهاست قربانی سیاستهای ناکارآمد و بیبرنامگیهای وزارت بهداشت شدهاند.»
کمبود پزشک گریبان همه شهرها را گرفته است
کمبود پزشک متخصص، محدود به لرستان یا پلدختر نیست؛ این معضل گسترده، گریبانگیر بسیاری از شهرستانها و مناطق محروم کشور شده است و هر روز شاهد تکرار فجایعی از این دست هستیم، بیآنکه نشانهای از عزم جدی برای اصلاح وضعیت مشاهده شود. کمبود پزشک متخصص و همچنین توزیع نادرست آنها حالا مشکلات زیادی را برای شهروندان به وجود آورده است؛ به طوری که بسیاری از شهرستانیها به دلیل دسترسی نداشتن به پزشک به ناچار باید به شهرهای مجاور سفر کنند. سپیده که در یکی از شهرستانهای نزدیک به اصفهان زندگی میکند، میگوید: «شهر ما تنها یک بیمارستان دارد و پزشکان متخصص هفتهای یکبار در آن حضور پیدا میکنند. برای برخی از تخصصها مثل ریه و پوست و... نیز که اصلا پزشک وجود ندارد. برای همین هر بار، برای مراجعه به پزشک باید مسیر 45 دقیقهای تا اصفهان را طی کنیم تا بتوانیم درمان خود را پیگیری کنیم.» سعید نیز میگوید: «در شهرستانی که زندگی میکنم امکانات درمانی بسیار اندک است؛ برای مثال، متخصص قلب حضور ندارد و باید به شهرهای اطراف سفر کنیم. این مساله هزینههای زیادی را به ما تحمیل میکند؛ ضمن اینکه ممکن است بیماری وضعیت اورژانسی و نیاز به مراجعه به پزشک داشته باشد.» اواخر سال گذشته بود که رضا لاریپور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی ایران، درباره چرایی کاهش استقبال دانشجویان پزشکی از رشتههای تخصصی جراحی همچون جراحی کودکان و جراحی قلب و نگرانی از کمبود متخصص در این رشتهها در آینده به رسانه ها گفت: تعداد پزشکان حال حاضر کشور، به هیچ وجه کم نیست، اما دو نکته در این جا وجود دارد؛ یکی فرهنگ عمومی مردم که در مراجعه برای یک بیماری حتی ساده هم فرهنگشان به این سمت رفته که باید به بالاترین مرجع یعنی یک فوق تخصص مراجعه کنند که این فرهنگ غلطی است، دسترسی مردم به این متخصصان و فوق متخصصان معمولا آسان است و، چون هزینهای هم که میپردازند، هزینهی کمی است، بیشتر به این سمت متمایل میشوند، بنابراین وقتی در یک شهر نمیتوانند برای مثال یک پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب یا ریه پیدا کنند، اظهار کمبود میکنند، در حالی که اصلا در کشور چنین چیزی نیست. وی افزود: از طرفی هیچ کشور و نظام درمانی دیگری در دنیا هم این میزان پول ندارد که هزینههای خودش را در عالیترین سطح دسترسی درمان قرار دهد. بلکه نظام ارجاع و سطحبندی خدمات تعیینکنندهی نوع خدمت ارائه شده و میزان دسترسی افراد است. نکتهی دوم این است که در امتحانات ورودی دستیاری یا رشتههای تخصصی و فوق تخصصی و فلوشیپ میزان تقاضا برای رفتن به سمت و سوی این رشتهها کاهش پیدا کرده، دلیل اصلی و عمدهی این اتفاق هم این است که مشکل معیشتی برای فردی که میخواهد برود اینطور رشتهها را بگذراند به وجود میآید. در این میان اما بسیاری از متولیان حوزه سلامت معتقدند فشار کاری سنگین و ناعادلانه بودن تعرفه ها کشیکهای طاقتفرسای شبانهروزی، مدت زمان فاصله گرفتن از کنار همسر و خانواده و گاهی نداشتن امید به آینده باعث شده تا بسیاری از افراد عطای درس خواندن در رشته های تخصصی را به لقایش ببخشند.
افزایش ظرفیت های پزشکی به تنهایی راه گشا نیست
درحالی این مسئول کمبود پزشک را تایید نمی کند که علی نثاری، نماینده مجلس در این باره به رسانه ها گفت: در بحث کمبود پزشک ۲ مسئله وجود دارد. یکی اینکه عدهای از پزشکان در کشور، با طی مراحل درسی و کاری به پزشکان باتجربه و بسیار خوب تبدیل میشوند. این عزیزان در مسیر کاری یک تعهد اداری و یک تعهد اخلاقی دارند. این قدم اول است. اما بعضی از دوستان پزشک به تعهدشان پایبند نیستند؛ یا به خارج از کشور میروند یا در داخل کشور شغل پزشکی را کنار میگذارند و به شغلهای دیگری میپردازند. این قسمتی از واقعیتی است که الان با آن روبهرو هستیم؛ که در بعضی مواقع با کمبودهایی در حوزه پزشک عمومی و متخصص روبهرو شدهایم.
نماینده مجلس ادامه داد: مسئله بعدی این است که نیاز محسوس به افزایش حضور پزشکان وجود دارد. مخصوصاً شهرستانها و روستاها که به دلایل مختلفی محروم هستند و بعضی مواقع خدمات پزشکی به خوبی به آنها ارائه نمیشود. اینها دلیل تصویب قانون افزایش ظرفیت پزشکی بود. با این قانون پذیرش سهمیه پزشکان دانشگاههای علوم پزشکی افزایش پیدا کرده است و و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم باید این مسیر را دنبال کند. اگرچه ظرفیت رشته های پزشکی افزایش یافت اما گزارش ها حاکی از این هستند که بعضی از رشتههای تخصصی پزشکی مثل بیهوشی، طب اورژانس، کودکان (اطفال) و حتی جراحی قلب، متخصص داخلی و عفونی در سالهای اخیر با کاهش شدید تقاضا مواجه شدهاند. بهطوریکه برخی از آنها در دورههای دستیاری با صندلیهای خالی مواجهاند. آنطور که رسانه ها گزارش داده اند، سال 1402 و در مرحله تکمیل ظرفیت آزمون دستیاری دوره پنجاه و یکم، رشته تخصصی کودکان با ۴۷۰ ظرفیت تنها ۱۷ نفر، رشته تخصصی طب اورژانس با ۴۱۶ نفر ظرفیت فقط ۶ نفر و رشته تخصصی بیهوشی با ظرفیت ۳۵۲ نفر فقط ۱۷ نفر پذیرفتهشده داشتند! جالب است که رشتهای مثل طب اورژانس در کشوری مثل آمریکا جزو رشتههای پرطرفدار محسوب میشود. کاهش استقبال از این رشتههای پزشکی و نیز کمبود متخصص در این رشتهها دلایل متعددی دارد اما مهمترین آنها به گفته خود پزشکان تعرفههای غیرمنطقی و درآمد پایین، سختی دورههای تخصصی، سختیهای کاری و فشار روانی، مهاجرت خیلی از نیروهای متخصص و عدم جذابیت این رشتهها هستند. با این اوصاف به نظر می رسد افزایش ظرفیت های پزشکی به تنهایی نمی تواند کارگشا باشد و این مساله نیاز به اهتمام ویژه و همچنین اتخاذ تدابیر مختلف است.
ارسال نظر